گذر کوچه های تنگ و باریک عمر چه زود میگذرد. پس کوچه هایی که با قدم های نه چندان محکم در آن پا گذاشته . قدم می زدم که شاید گرمی دستان کسی را لمس کنم.گرمی دستانی که دستهای بیگانه ی مرا تا انتهای کوچه یاری کند.
آیا کسی هست ؟
آیا کسی هست که بتواند دستهای سرد مرا تا انتهای مهربانی همراهی کند و مرا از تباهی ثانیه ها به انتهای گرم دقیقه ها ببرد؟کسی که باغبان این باغ احساس شود, کسی که نگاه زیبای او مرا تا اوج صمیمیت همراهی کند.
آیا کسی هست؟
آیا کسی هست تا با من هم آواز شده و سرود محبت را سر بدهد و تمام گوشهای کر و بی احساس و قلبهای تو خالی را با نوای زیبای آن برآشوبد.
آیا کسی هست؟؟؟
امشب یه حس عجیبی دارم,نمیدونم حس تنهایی,خستگی,انتظار, دلتنگی,... احساس می کردم با فرا رسیدن سا ل نو دیگه این حسا رو نخواهم داشت یعنی تصمیم گرفته بودم دیگه بهشون مجوز ورود به قلبمو ندم اما انگار اشتباه کرده بودم. انگار از یادم برده بودم که من و این حسا بی هم نابودیم,تنهاییم و...
پر وردگارا
به من آرامش ده تا بتوانم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را نمی توانم تغییر دهم
بینش ده قضاوت این دو را بدانم
مرافهم ده تا متوقع نباشم که دنیا ومردم آن مطابق میل من رفتار کنند .
کاش بشه!!!
سلام دوست عزیز.
وبلاگ زیبایی دارید و مطالب زیباتر.
به نظر من هیچ کس نیست!!
و تو آن جرعه آبی هستی
که غلامان به کبوتران دهند
ازان پیشتر
که کارد بر گلوگاهشان نهند.
ا-بامداد
سلام
مواظب باش گرگهایی هستن که آدم رو فریب می دن و خودشون و جای اونی که تو می خواهی جا میزنن و ...
معلوم خوب آدم تا ابد منتظره و خسته :)
تنهایی و دلتنگی هم زایل می شه اگه اون کسی رو که اون بالا گفتی پیدا کنی
آرامش :( خیلی واژه ی غریبیه ...
علی آقا ممنون بابت هشدارتون.
سعی میکنم مواظب خودم باشمَ هر چند ما آدما تازه بعد صدماتی که می خوریم متوجه عمق فاجعه میشیم.
در هر حال متشکرم
تنها جان ممنون بابت لینک.لینک شما هم اضافه شد ولی باور کن نه بخاطر اینکه تلافی باشد.لینکها برای من در حکم دوست هستند دوستانی که نوشته هایشان را دوست دارم و سر میزنم.نوشته های تو مرا یاد خودم میاندازد وقتی به سن تو بودم.یک روزی مفصلتر مینویسم.
هیلای عزیز ممنون
من هم روی شما به عنوان یه الگوی خوب و مطمئن حساب باز کردم و منتظر راهنمائی هاتون هستم.